Showing posts with label فرهنگ هزارستان. Show all posts
Showing posts with label فرهنگ هزارستان. Show all posts

Wednesday, October 21, 2015

عزاداری ماه محرم در سبزدره ولسوالی مالستان، ولایت عزنی

شروع عزاداری از بیست و هفتم ذو‌الحجه است. مردم بعد از نماز شام در مسجد جمع می‌شوند. مسجد معمولن دو سالن جداگانه برای زنان و مردان دارد. منبر را در سالن مردان می‌گذارند. اول چند طلبه یا شاگرد مکتب (آنها را ذاکر می‌گویند) نوحه یا روضه می‌خواند. آخوند بلند می‌شود و سخنرانی می‌کند. بعد مردان سینه می‌زنند. آنانیکه نمی‌توانند سینه بزنند گوشه‌ای می‌نشینند. سینه‌زنی دو گونه است: یکی سنتی و دیگری با نوحه و شعر.
سینه‌زنی سنتی: یکی از مردان میان‌سال در اول صف قرار می‌گیرد. جوان‌ها و اطفال پشتش دایره‌وار می‌ایستند. سردسته می‌گوید: اَ مولا (نام یکی از امامان را می‌گیرد). دیگران هم تکرار می‌کنند. یک قدم پیش‌تر می‌روند. همین طور بزرگان را نام می‌گیرند و سینه می‌زنند و دایره‌وار می‌چرخند. در آخرین لحظات که سینه‌زنان خسته می‌شوند ملا یا یکی از موسفیدان صلوات می‌گوید و سینه‌زنی تمام می‌شود.
سینه‌زنی با نوحه و شعر: نوحه‌خوان در جای مناسب می‌ایستد و نوحه می‌خواند که در باره یکی از امامان یا شهدای کربلاست. دیگران سینه می‌زنند. تعدادی در وسط می‌ایستند و زنجیر می‌زنند. بعد مطلع شعر را تکرار می‌کنند. هنگام که مطلع شعر را تکرار می‌کنند، سینه یا زنجیر نمی‌زنند. بعد شروع می‌کنند به سینه‌زدن تا دوباره نوبت به تکرار مطلع شعر برسد.
بعد از اتمام مراسم همه به خانه یکی از اهالی قریه می‌روند و نذر می‌خورند. فقیر و غنی در این ماه نذر می‌کند. مردم از اول سال بره‌ یا بزغاله‌ای را نذر امام حسین می‌کنند. آن را نمی‌زنند. در خانه نگه‌می‌دارند. اگر به کوه بفرستند به چوپان توصیه می‌کنند اذیتش نکند.
عاشورا روز خاصی برای عزاداران است. اگر هوا سرد باشد مراسم تنها در مساجد برگذار می‌شود. ورنه مردان چند قریه‌ در قبرستان جمع می‌شوند و عزاداری می‌کنند.
اگر در قبرستان مراسم بگیرند، صبح زود همه جمع می‌شوند. دسته سینه‌زنی‌ تشکیل می‌دهند و حرکت می‌کنند. بلند گویی را که از آن نوحه‌ پخش می‌شود، بر چوب دراز می‌بندند و به نوبت به دست می‌گیرند. چند نفر مسؤلیت انتقال لباس‌های اضافی سینه‌زنان را به عهده دارند.
وقتی به قبرستان رسیدند،  می‌نشینند. ملاها سخنرانی می‌کنند. با اتمام سخنرانی، عزاداران سینه می‌زنند. سپس همه به قر‌یه‌های‌شان برمی‌گردند و بقیه مراسم را در مسجد قریه‌شان برگذار می‌کنند.
     اگر برف یا باران باشد، قبل از چاشت همه در مسجد جمع می‌شوند. نوحه و روضه خوانده می‌شود. در این روز چندین آخوند سخنرانی می‌کنند. نزدیکی‌های چاشت، مقارن زمان که ابوالفضل‌العباس و امام حسین به شهادت رسیده‌اند، عَلَم داخل مسجد می‌آورند. اول به سالن زنان می‌برند. یک نفر علم را می‌گیرد و یک نفر نوحه می‌خواند. بعد به سالن مردان می‌آورند. علم را بر زمین می‌گذارند. مردم دور علم جمع می‌شوند و گریه می‌کنند.
در ختم مراسم دعا خوانده می‌شود. بعد شیرچای و نان (تیکی) نذری می‌خورند.


Sunday, September 13, 2015

مراسم شب نشینی (شوشی)

وقتی کودکی متولد می‌شود دو شب مراسم شب نشینی (شوشی) برگذار می‌شود. شب اول مردان و بچه‌ها و در شب دوم زنان و دختران تا صبح بیدار می‌نشینند. شوشی یکی از بهترین شب‌ّها برای مردم است که در آن به بازی و تفریح می‌پردازند.
خوردنی‌ها: در طول شب چای، گندم بریان، توت، مغز بادام، نقل و شیرینی، کشته، قروت و... سرو می‌شود. اول صبح تمامی مردان و بچه‌ّهای ده که در شوشی شرکت کرده‌اند یا نکرده‌اند برای صرف نان دعوت می‌شود.
بازی‌ّها: خر پشتک، نمایش (پیرمردی با ریش سفید  وعصا که با دیالوگ‌های خنده‌آور)، رقص، قصه‌گویی، چیستان گویی گروهی و بازی‌ها دیگر. بازی‌های دختران در این شب: آوازخوانی، رقص و بازی‌های دیگر.
هر کس تا صبح بیدار نماند و خواب برود لباسش را با تار و سوزن به فرش یا دوشک می‌دوزند. صبح روز اول همه مردان چه کسان که در شب نشینی شرکت کرده‌اند یا نه، آب گوشت می‌خورند و هر کس دنبال کارش می‌رود. روز دوم زنان صبح اول وقت شوربایی می‌خورند و دنبال کارشان می‌روند.

بعضی خانواده‌ها در شب اول شب نشینی برای نوزاد نام انتخاب می‌کنند و بعضی‌ها برای نوزاد از قبل نام انتخاب کرده‌اند و آن شب اعلام می‌کنند که نام نوزاد فلان است. اگر برای کودک نامی انتخاب نشده باشد همه کسان که در مجلس شرکت کرده‌اند یک نام می‌گویند. نام‌ها را روی کاغذ می‌نویسند و روی قرآن می‌گذارند و یکی از حضار کاغذی برمی‌دارد، روی کاغذ هر نامی باشد، نام کودک همان است. همه دوست دارند نام مورد علاقه‌شان روی کدام گذاشته شود، به همین دلیل همه خیلی هیجان‌زده می‌شوند و هر کس نام مورد علاقه‌اش انتخاب شود اظهار خوشحالی می‌کند.

Monday, August 24, 2015

عید نوروز

نکته: رسم و رواج‌ها از یک منطقه تا منطقه دیگر فرق می‌کند. چیزهای را که خودم دیده‌ام و یا از خانواده‌ام شنیده‌ام اینجا نقل می‌کنم.
در روز نوروز همه مردم لباس‌های نوشان را می‌پوشند و از زیر قرآن می‌گذرند. زنان، مردان و کودکان بر بامی که بزرگتر باشد و یا هم بام مسجد جمع می‌شوند. هرخانواده چند نان روغنی نذری می‌آورند. یکی از موسفیدان با چاقو نان‌ها را می‌برد. پارچه‌های نان بین همه توزیع می‌شود.
به دلیل سردی هوا در هزارستان، در بعضی از سال‌ها کوه‌ها پر از برف است و گاهی هم نیست. اگر در کوه‌ها برف نباشد، چوپان را هم در این روز می‌آورند تا سر از فردا گوسفندان و بزها را برای چرا به کوه‌ها ببرد. با قسمت‌کردن نان و تقسیم‌شدن آن بین همه، دعایی می‌خوانند و زنان و بعضی از موسفیدان به خانه برمی‌گردند. این مراسم شاید حدود دو ساعت زمان بگیرد.
بعد از خوردن نان‌های روغنی که آن را (تیکی) می‌گویند، جوان‌تر‌ها به تفریح و بازی می‌پردازند. بازی‌های که در این روز می‌کنند نسبت به گروه‌های سنی فرق می‌کند. اطفال فوتبال، سنگیرک، کشتی، چوب دنده، بایسکل‌دوانی و ... بازی می‌کنند. کلان‌ترها وشد (woshad) می‌کنند.
وُشد یکی از تفریحات در روز نوروز و طول سال است. وشد همان نشانه‌زنی با تفنگ است که در کوه و دور از قریه‌ها بازی می‌شود. اگر کسی مرده باشد یا سخت مریض باشد وشد نمی‌کنند. چیزی سفیدی، معمولاً برف را به عنوان نشانه‌ که به آن قرقه (qarqa) می‌گویند در فاصله بین ۴۰۰ تا ۸۰۰ متر می‌گذارند و با تفنگ می‌زنند. یک نفر در نزدیکی قرقه می‌نشیند که نقش داور را دارد که به او قرقه‌چی می‌گویند. چند تیم هم‌زمان بازی می‌کنند. تیم‌ها گاهی افرادی از قریه‌های مختلف است و گاهی هم هر قریه یک تیم می‌شود.
زمان بازی وشد بعد از ظهرها است که تا تاریک‌شدن هوا بازی تمام می‌شود. اگر بازی به نتیجه‌ای نرسد فردایش دوباره نان چاشت را خورده به کوه برمی‌گردند تا بازی به نتیجه‌ای برسد. بعضاً وُشد را شرطی بازی می‌کنند که تیم بازنده باید به تیم برنده یک وعده غذا بدهد.
تماشاچی‌های وشد با دوربین‌های شکاری‌شان می‌آیند و پشت‌ سر وشدگران می‌نشینند و تشویق می‌کنند. وقتی تیر شلیک ‌می‌شود با دوربین‌شان نگاه می‌کنند و گاهی به وشدگران مشوره می‌دهد که در دور بعدی بهتر نشان بزنند. زن‌ها نه در بازی وشد سهم می‌گیرند و نه برای تماشای آن می‌آیند.
قرقه‌چی پارچه‌ای در دست می‌گیرد که در صورت برخورد تیر با قرقه آن را تکان می‌دهد. اگر تیر داخل خط که در اطراف قرقه کشیده شده بخورد، با صدای بلند به مردم اعلام می‌کند. اگر مخابره در دسترس باشد قرقه‌چی لازم نیست جیغ بزند و خودش را اذیت کند.