جلو خساره را هرجایی بگیرید، سود کردهاید. (مثل آلمانی)
معلمی داشتیم که همیشه نصیحتمان
میکرد که دنبال حرفه خاصی را بگیریم و تا در آن حرفه به نتیجهای نرسیدهایم رهایش
نکنیم. نباید شش ماه در کلاس نقاشی شرکت کنیم و بعد از شش ماه نقاشی را ترک کرده
به کامپیوتر بچسپیم. بعد از مدتی کامپیوتر را ترک کرده در کلاسهای خوشنویسی و بعد
از مدتی در کلاسهای آموزش دزدی حرفهای شرکت کنیم. اینگونه
بعد از مدت چند سال میبینیم هیچ چیزی را درست یاد نگرفتهایم. کمی نقاشی، کمی کامپیوتر،
کمی خوشنویسی و کمی هم دزدی حرفهای بلدیم. با اعتماد به نفس نمیتوانیم ادعا کنیم
که دزدی هستیم تمام عیار و پروژه میپذیریم، یا فلان کار دیگر را خوب بلدیم. با گردن
کج و دستهای افتاده میگوییم که کمی فلان و کمی بهمان بلدم. نه رفیق خوبی برای
کاروان شدهایم و نه شریک خوبی برای دزدان.
زمان که باید این حرفها را میفهمیدیم، نفهمیدیم. حالا
که فهمیدهایم فرصتی چندان در اختیار نداریم که بتوانیم همه را جبران کنیم. ولی با
فرصت اندک که در اختیار داریم، میتوانیم بخشی از این خسارتها را جبران کنیم. صد
البته نباید به کوچکتر ها اجازه دهیم که به راهی بروند که ما رفتهایم. از قدیم گفتهاند: گوساله تا گاو شود دل مادرش کباب شود. نسل بعد از ما که هنوز به اندازه
بزعاله فهم ندارند، به راهنماییهای ما بزرگان فهیم نیاز دارند.
No comments:
Post a Comment